کد مطلب:35475
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
از ديدگاه قرآن آيا قانون مرگ يك قانون كلي است؟
قرآن در يك نگرش همه سويه قانون مرگ راكلي دانسته و در آياتي از اين كتاب بر آن تأكيد ورزيده، چنين ميفرمايد: «كلُّ نَفس ذائِقة المَوت و إنّما توفّون أجوركم يوم القيمة فمن زُحزح عن النّار و أُدخل الجنّة فقد فاز و ما الحيوة الدّنيا إلاّ متاع الغرور» آل عمران/185؛ [هر نفسي شربت مرگ را خواهد چشيد و محقّقاً روز قيامت همة شما به مزد اعمال خود كاملاً خواهيد رسيد. پس هر كس از آتش دوزخ دور داشته شد و به بهشت ابدي وارد شد، پيروزي و سعادت ابدي يافت و بدانيد كه زندگاني دنيا جز متاعي فريبنده نيست.] اين آيه داراي چهار بخش است:
1ـ مرگ قانوني كلّي و استثنا ناپذير است.
2ـ اجر كامل كردار هر كس تنها در قيامت داده مي شود.
3ـ رستگار و برنده كسي است كه از آتش برهد و به بهشت وارد گردد.
4ـ متاع اندك دنيا فريب و بازيچه است.
توضيح: قرآن كريم مسايل علمي را همراه مسايل اخلاقي آموزش مي دهد و در كنار «يعلّمهم الكتاب و الحكمة» جمعه/2 واژة «يزّكيهم» قرار داده است؛ يعني دانستيها همراه باورها و ارزشهاي اخلاقي، كامل كنندة يكديگر است. در آية فوق نيز كليّت قانون مرگ را گوشزد كرده است؛ يعني در سراسر قرآن استثنا به چشم نمي خورد تا كسي از پديدة مردن مصون باشد و هرگز نميرد و مانند آية «كلّ نفس بما كسبت رهينة» نيست كه در پي آن «إلاّ أصحاب اليمين» مدثر/38 قرار گرفته باشد؛ يعني هر نفسي در گرو عمل خويش است، مگر اصحاب يمين كه آنان آزادند و مرهون نيستند و در باغهاي بهشت از نعمت برخوردارند. از ديدگاه قرآن، مرگ براي همه انسانها از مقدّرات حتمي و تخلّف ناپذير است: «نحن قَدّرنا بَينكم المَوت و ما نَحن بِمَسبُوقين» واقعه/60؛ هيچ عاملي نمي تواند جلوگير آن باشد و بر فرمان ما سبقت گيرد. قرآن با روشن ترين بيان به پيامبر اكرم(ص) مي گويد: «وما جعلنا لبشرٍ من قَبْلك الخُلد أفإيْن متّ فهم الخالدون كُلّ نَفس ذائِقة المَوت و نبلُوكم بالشرّ و الخير فتنة و إلينا ترجَعون» انبياء/34ـ35؛ [اي پيامبر! ما به هيچ كس پيش از تو عمر جاويد نداديم. آيا با آن كه تو خواهي مرد ديگران زنده مي مانند؟ نه چنين است. هر نفسي در جهان طبيعت، رنج و سختي مرگ را مي چشد و ما شما را به بد و نيك مبتلا مي كنيم تا بيازماييم و هنگام مرگ به ما باز مي گرديد.] قرآن در مقام تحدّي و به زانو درآوردن استدلال خصم ميفرمايد: «ترجعونها إنْ كنتم صادقين» واقعه/87؛ هنگاميكه جانهايشان به گلو مي رسد و شما مي نگريد، [اگر راست ميگوييد جان را دوباره به بدن مرده باز گردانيد.] بنابراين، مرگ قانوني كلّي و ثابت است و هيچ گونه تغييري در آن پديد نخواهد آمد و جملة «إنّ الموت حقّ» (بحار 13/285) از لوازم ايمان كامل است و براي تنبّه برزخي ميّت و تذّكر دنيايي حاضران و تشييع كنندگان به كار مي رود.
قوانين عقلي نيز اين معنا را تأييد مي كند؛ زيرا معنا ندارد از يك سو جهاني براي آزمايش آفريده شده باشد و از سوي ديگر ابدي و جاودان و ثابت بماند؛ يعني اصل امتحان، هميشه براي هدف است؛ و هرگز خود آزمون هدف نخواهد بود؛ زيرا معقول نيست انساني براي ابد در سراي آزمون و در جلسة امتحان باقي باشد. از اين رو قرآن در پي «كُلّ نَفس ذائِقة المَوت» آل عمران/185. مي فرمايد: «و إنّما توفّون أجوركم يوم القيامة» آل عمران/185
باري اين آية مباركه مي فرمايد: «كلّ نفس ذائقة الموت»؛ هر موجود زنده مرگ را مي چشد. برخي مفسران گفته اند: نفس به معناي ذات است؛ زيرا «نفس الشّيء» همان «ذات الشيء» و ذات هر چيز ماهيّت آن است. پس ماهيات همه بايد مرگ را بچشند، گرچه آن ماهيت، جماد مانند سنگ باشد، ولي اين تفسير صحيح نيست؛ زيرا آيه در مقام بيان مرگ موجود زنده است. از اين رو در پي آن، جملة «إنّما توفّون أجوركم يوم القيامة» را آورده است. پس شامل جماد و مانند آن نخواهد شد.
نكته ديگر اين كه، بسياري از مفسران، از جمله فخر رازي تصريح مي كنند از آيه استفاده مي شود آنچه مي ميرد بدن است، نه روح، و مرگ عبارت است از قطع علاقه روان از تن. پس مرگ روح را نمي ميراند، بلكه روح مرگ را مي چشد و در خود هضم مي كند؛ آن سان كه انسان شربت را مي چشد و در خود هضم مي كند. پس آنچه چشيده مي شود (مرگ) از بين مي رود، نه چشنده. بنابراين، انساني كه مي ميرد در حقيقت مرگ را ميرانده، نه اين كه خودش از بين برود. روح انسان با چشيدن مرگ از تحوّل و انتقال مي رهد، از اين رو قرآن دربارة ساكنان بهشت مي فرمايد: «لا يذوقون فيها الموتَ إلاّ الموتَةَ الأُولي» دخان/56؛ [پس از سر كشيدن عصارة حيات و چشيدن مرگ اوّل ديگر مرگي نخواهند چشيد]؛ يعني تحول و انتقالي نخواهند داشت.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.